English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (996 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
bullet گلوله
projectile U گلوله
fire ball U گلوله
pellet U گلوله
rounds U گلوله ها
bullets U گلوله
shell proof U ضد گلوله
cannon proof U ضد گلوله
line shot U گلوله در خط
gunshot U گلوله
gunshots U گلوله
glomerule U گلوله رگ
shots U گلوله
shot U گلوله
roundest U گلوله
bullet-proof U ضد گلوله
cartridges U گلوله
ball U گلوله
round U گلوله
cartridge U گلوله
clues U گلوله نخ
clue U گلوله نخ
globes U گلوله
globe U گلوله
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup U خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
blob U گلوله حباب
loading tray U سینی پر کن گلوله
line of impact U خط اصابت گلوله
impacts U اصابت گلوله
hit U اصابت گلوله
impact U اصابت گلوله
shoot U گلوله زدن
shoots U برد گلوله
shoot U برد گلوله
shoots U گلوله زدن
bullet-proof U ضد گلوله کردن
bullet-proof U پاد گلوله
to round up U گلوله کردن
graupel U گلوله برف
gun shot U گلوله توپ
trial shot U گلوله ازمایشی
gun stone U گلوله توپ
gunshot wound U زخم گلوله
illuminating shell U گلوله منور
starshell U گلوله منور
sugarplum U گلوله نبات
illumination round U گلوله منور
fireballs U گلوله انفجاری
fireball U گلوله انفجاری
gunshots U زخم گلوله
tracer shell U گلوله رسام
gunshot U زخم گلوله
to toll up U گلوله شدن
globus hystericus U گلوله هیستریایی
number of rounds U تعداد گلوله ها
hits U اصابت گلوله
shrapnel shell U گلوله انفجاری
single shot U گلوله منفرد
smoke projectile U گلوله دودانگیز
smoke round U گلوله دودانگیز
marbles U گلوله شیشهای
ball U گلوله کردن
marble U گلوله شیشهای
snow ball U گلوله برف
ball U گلوله توپ
star shell U گلوله نورافشان
bullets U گلوله فشنگ
bullets U گلوله تفنگ
leads U شاقول گلوله
bullet گلوله فشنگ
star shell U گلوله منور
bullet گلوله تفنگ
shoot down U با گلوله کشتن
shilleilagh U گلوله شلیلاق
ounce of lead U گلوله سربی
piercing shell U گلوله ثاقب
plumb bob U گلوله شاقول
potshot U گلوله هوایی
projectile flat U سکوی گلوله
delivery U فروریختن گلوله
delivery U پرتاب گلوله
deliveries U فروریختن گلوله
deliveries U پرتاب گلوله
hitting U اصابت گلوله
live round U گلوله جنگی
rotating band U کمربند گلوله
shell fragments U بسک گلوله
shell fragments U قطعات گلوله
shell proof U ضد نفوذ گلوله
shell room U انبار گلوله
lead U شاقول گلوله
gilding metal U روکش گلوله
ditto U گلوله در راه
shaft U خدنگ گلوله
snowballs U گلوله برف
snowballing U گلوله برف
canon ball U گلوله توپ
cannonball U گلوله توپ
snowballed U گلوله برف
cannon shot U گلوله توپ
cannon proof U ضد گلوله توپ
slugged U گلوله بی شکل
beehives U گلوله ضد نفر
shafts U خدنگ گلوله
buckshot U گلوله سربی
center of burst U مرکزاصابت گلوله
plumb U گلوله سربی
cease loading U گلوله را پرنکنید
cartouche U گلوله توپ
cartouch U گلوله توپ
beehive U گلوله ضد نفر
snowball U گلوله برف
bombards U گلوله باران
burst center U مرکز گلوله
bulletproof U ضد یا مانع گلوله
blank catridge U گلوله سلام
blank cartridge U فشنگ بی گلوله
base spray U بسکهای ته گلوله
base fuze U ماسوره ته گلوله
ballistic trajectory U خط سیربالیستیکی گلوله
cannon balls U گلوله توپ
plummet U گلوله سربی
slugs U گلوله بی شکل
plummeted U گلوله سربی
bombarding U گلوله باران
can , not observe U گلوله ناپیدا
bombarded U گلوله باران
slug U گلوله بی شکل
bombard U گلوله باران
incendiary U گلوله اتش زا
plummets U گلوله سربی
plummeting U گلوله سربی
cannon ball U گلوله توپ
clew U گلوله کردن
missile U گلوله موشک
blobs U گلوله حباب
trajectories U مسیر گلوله
missiles U گلوله موشک
drill ammunition U گلوله مشقی
shrapnel U گلوله ضد نفر
shells U گلوله توپ
trajectories U خط سیر گلوله
shrapnel U گلوله نارنجکی
trajectory U مسیر گلوله
shrapnel U گلوله افشان
shrapnel U گلوله انفجاری
equivalent service rounds U گلوله معادل
lost U گلوله ناپیدا
fixed shell U گلوله متصل
rotund U گلوله وار
gas shell U گلوله دودانگیز
trajectory U خط سیر گلوله
shell U گلوله توپ
shelling U گلوله توپ
bombardments U گلوله باران
fragments U بسک گلوله
conglobate U گلوله شدن
fragmenting U بسک گلوله
fragment U بسک گلوله
bombardment U گلوله باران
clew U گلوله نخ گره
angle of incidence U زاویه اصابت گلوله
weight zone U مربع وزن گلوله
shot U گلوله تیراندازی شده
angle of fall U زاویه فرود گلوله
splinterproof U سنگر ضد ترکش گلوله
angle of safety U زاویه تامین گلوله
ballistic U وضع حرکت گلوله
ballistic U منحنی مسیر گلوله
dummies U گلوله مشقی ادمک
armor piercing capped U گلوله باکلاهک ثاقب
volley fire U پرتاب همزمان گلوله ها با هم
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1che chizi baes gerefteg galb mishavad
1popsicle
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
1If he had gone back,it would have been brought disgrace on the family.
3she brought disgrace on the family.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com